همه چی خوبه تا وقتی که بوی اسیری نده
همه چی خوبه تا وقتی که بوی اسیری نده

همه چی خوبه تا وقتی که بوی اسیری نده

غم و شادی مریم و سارا

درکه!

سلام دوس جونیا

جاتون خالی دیروز رفتیم درکه!

خیلی خوب بود...

اوج خنده هامون وقتی بود که داشتیم نهار میخوردیم چندتا گربه ی گنده  اومده بودن سمت تختمون و مریم و سارا خیلی ترسیده بودن و همچنین وقتی که توی ایستگاه متروی تجریش یه پسر بچهه آویزون مریم شده بود و میگفت دستمال بخر و مریم میگفت نمیخوام پسر بچهه میگفت خب پول بده!(جل الخالق عجب دوره و زمونه ای شده ها! ولی خب دلمون سوخت!) و همچنین یه دختر بچهه خیلی راحت اومد بطری آب سارا رو از دستش گرفت و رفت!

توی همون ایستگاه متروی تجریش دو تا پسره گیتار و سنتور همنوازی میکردن(آهنگ یار دبستانی من) خیلی قشنگ شده بود و اگه بشه منو آبجیمم میخواییم اینکارو بکنیم(من گیتار و آبجیم سنتور!)

عکسشم توی مطلب قبلی هست!

مریم                

نظرات 1 + ارسال نظر
ترانه چهارشنبه 26 شهریور 1393 ساعت 11:40 http://taraneh1love.blogfa.com

جای ما هم خالیچشمک:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد