همه چی خوبه تا وقتی که بوی اسیری نده
همه چی خوبه تا وقتی که بوی اسیری نده

همه چی خوبه تا وقتی که بوی اسیری نده

غم و شادی مریم و سارا

خرید مدرسه و...

سلام دوس جونیا

خوبید؟!

دوشنبه منو سارا و آبجیامون رفتیم ادامه خریدامون!!!!!

کلی سوتی دادیم!!!!

کلا روز خنده داری بود!!!!!

حالا از بعد خرید میگم!

همون دور و بر رفتیم توی ساندویچی هایدا و جلوی کولرش نشستیم ولی تصمیم گرفتیم بریم سیکا و استیریپس بخوریم به خاطر همین خیلی آروم بدون اینکه حرفی بزنیم دونه دونه وسایلامونو برداشتیم و بعد اینکه کلی توی اونجا نشسته بودیم اومدیم بیرون!!!!!!!اصن یه وضی بودا...!

رفتیم سمت ولیعصر و انقلاب!!!

توی مترو که بودیم منو سارا با کلی وسیله با اعتماد به نفس میخواستیم از ایستگاه مترو بیاییم بیرون و سارا کارتشو زد که بره بیرون ولی دید کار نمیکنه چندبار این کارو تکرار کرد.من همون لحظه دو هزاریم افتاد که رفتیم سمت جایی که مردم ازش وارد ایستگاه میشن و فقط میخندیدم و سارا رو میکشیدم کنار که بقیه نفهمن و منو سارا تا چند دقیقه توی ایستگاه ولو شده بودیم و مخندیدیم!

خلاصه رفتیم سمت انقلاب و رستوران سیکا غذامونو خوردیم و راه افتادیم سمت ولیعصر و روبروی پارک دانشجو...!

همون روبروی پارک دانشجو یه کوچه بود که توش یه سفره خونه به اسم روزی روزگاری بود و قرار شد بریم اونجا و...

سوتی بعدی اینجا بود! سارا خانوم اومد بره تو که دید چندتا پسر اونجاست و فک کرد ازین سفره خونه هاس که فقط آقایون میرن و سریع اومد عقب. همه ی اون پسرا برگشتن ما رو نگاه کردن و ما هم که حسابی با کار سارا ضایع شده بودیم فقط نگاشون میکردیم و بعدش فهمیدیم که مخصوص همه اس و رفتیم تو!!!!!!

بعدشم که اومدیم بیرون منو سارا و آبجیش شلوار خریدیم!!!(خیلی خوشگله!)

خلاصه که جاتون خالی خیلی خوش گذشت!

بعدش هم رفتیم یه سر خونه ی سارا اینا و آش کشک خوردیم!!!!

خداجون بابت این روز خنده دار ممنون!

مریم          

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد