دیروز معلممون میخواست خودش کارنامه ماهانه به مامانامون بده و ما یه زنگ بیکار بودیم و توی حیاط نشستیم و من آهنگای قدیمی میخوندم و باهم دیگه آروم دست میزدیم!!!!
ههمون خیلی غمگین بودیم ولی خیلی بهمون حال داد!!!!!
راستی شاگرد دوم کلاس شدم با معدل 19.03
ظهرم که تعطیل شدیم رفتیم خونه ی سارا اینا و آبجیمم اونجا بود با اینکه خیلی خندیدیم ولی یه غم گنده و حس ناامیدی توی من بود!!!!
ازین حس بدم میاد و بدبختانه از وقتی که مدرسه ها شروع شده، توی من هست و از بینم نمیره و روز به روز داره حالمو بدتر میکنه...
خدایا خودت کمکم کن...!
مریم
افسردگی پاییزه هست! خطر مرگ نداره خوشبختانه))))
خب خدا رو شکر...!