-
چه حس خوبیه!!!!!!
سهشنبه 21 بهمن 1393 17:23
سلام دوس جونیا امروز خیلی روحیه دارم...حس خوشبختی کل وجودمو گرفته!!!! امروز توی مدرسمون گیتار زدمو کلی همه تشویقم کردن و همه شاد بودیم...هیچی مثه این نیست که محبت واقعی اطرافیانتو ببینی!!!!!! واقعا انرژی میده... اگه بشه بعدا یکی از عکسای امروزو میذارم!!!! فقط میخواستم بگم هیچی مثه راحت بودن با معلمات و دوستا و خونواده...
-
خوبه بعضی وقتا از درسامون درس بگیریم...!
شنبه 27 دی 1393 18:29
سلام دوس جنیا این چند وقته حالم بدجوری داغونه...امیدوارم زودتر بگذره!!!! امروز داشتم دینی میخوندم و میگفت که باید توکل کرد و همه چیو سپرد به خدا...با خودم گفتم شاید این چند وقته که هیچی باهم جور در نمیاد به خاطر همینه...اینکه من توکلمو از دست دادم یا شایدم کمرنگ تر شده!!! واسه همین تصمیم گرفتم همه چیو بسپارم به خودش!...
-
وای خدا...ته دلم یه جوری شده! :)))
دوشنبه 24 آذر 1393 20:51
امروز به خیلی چیزا فک کردم که منو خیلی امیدوار میکنه و حالمو خوب میکنه! اینکه سعی کنم از تابستون همین امسال با دوستام کار کنم و همینجوری پول جمع کنم و در آینده به اون کافی شاپی که یه پاتوق باحاله برسیم!!! میدونم ما هنوز خیلی بچه ایم واسه فک کردن به این چیزا ولی خب اگه اعتماد به نفسو برنامه ریزیشو از همین الان داشته...
-
خل بازی گرافیکیا و معماریا!!!!(عکس)
جمعه 14 آذر 1393 02:23
-
اردوگاه باهنر!!!!!(عکس)
پنجشنبه 29 آبان 1393 09:38
-
خاطرات نسبتا خوش ولی با غم!
پنجشنبه 22 آبان 1393 11:38
دیروز معلممون میخواست خودش کارنامه ماهانه به مامانامون بده و ما یه زنگ بیکار بودیم و توی حیاط نشستیم و من آهنگای قدیمی میخوندم و باهم دیگه آروم دست میزدیم!!!! ههمون خیلی غمگین بودیم ولی خیلی بهمون حال داد!!!!! راستی شاگرد دوم کلاس شدم با معدل 19.03 ظهرم که تعطیل شدیم رفتیم خونه ی سارا اینا و آبجیمم اونجا بود با اینکه...
-
هعی!!!!
سهشنبه 13 آبان 1393 16:30
سلام دوس جونیام خوبید؟؟؟ من حالم خوبه ها ولی یه حس عجیبی دارم! اصن نمیدونم چمه ولی انگار گم شدم!!!! انگار هنوز موقعیت الانم برام قابل هضم نیست! یعنی الان دارم گرافیک میخونم؟ یعنی دارم عکاسی میکنم؟ یعنی دارم نقاشی میکنم؟ و... هنوز بعد گذشت حدود یک ماه و نیم نمیتونم قبول کنم! خدایا من چم شده؟! اصن من کیم؟ اینجا چیکار...
-
عکاسی:))))
جمعه 9 آبان 1393 00:15
سلام دوس جونیام خوبید؟؟؟ امروز رفته بودم برای عکاسی با موضوع ماه محرم!!!! خداییش چقدر سخته ها....آخه از هر کی میای عکس بگیری توی دوربین نگاه میکنه و فیگور میگیره در صورتی که من میخواستم عکسام بی هوا و یهویی باشه!!!!! تازه خدا نکنه یکی بهت تیکه بندازه و بابات کنارت باشه!!!!! ولی چقدر از دست مردم خندیدما!!!!! کلا خوب...
-
یعنی هرچی عقده داشتیم خالی کردیم!!!!!! :)))))
پنجشنبه 1 آبان 1393 10:50
سلام دوس جونیام خوبید؟! میخوام از سه شنبه بگم! سه شنبه ما برنامه به مناسبت هفته ی تربیت بدنی داشتیم و به این صورت بود که هر کلاسی کیک بخرن با موضوع ورزشی! ما هم توی کارگاه طراحی بودیم که کیکمون رسید و چند دقیقه بعدش سومای گرافیک هم اومدن توی کارگاهمونو دسته جمعی جشن گرفتیم و اینقدر شلوغ میکردیم که من الان موندم که چرا...
-
یعنی کشته مرده ی مدرسه های ایرانم!!!!! :))))))
دوشنبه 21 مهر 1393 13:07
سلام دوس جونیا خوبید؟! عید غدیرو تبریک میگم! چیزی هم که میخوام بگم مربوط میشه به همین روز!!!! دیروز توی مدرسمون جشن بود و مدرسه ی ما اومد لطف کنه و به سید های مدرسه کادو بده! حالا چی؟! ازین ستای ناخن گیر و موچین و سوهان ناخن و..... فقط یه کار عجیبی کرده بودن اینکه موچینشو برداشته بودن!!!!! آخه مدیر محترم مدرسه مجبوری...
-
مدرسه؟! ایییییییییی
چهارشنبه 16 مهر 1393 20:15
سلام دوس جونیا خوبید؟! الان با اینکه حالم خوبه ولی میخوام غر بزنم!!!!! عاغا کی گفته هنرستان آسونتره؟! وقت آزادمون بیشتره؟! والا ما که هنرستانیم اصلا هم اینجوری نیست و وقت سر خاروندن نداریم و همش بی خوابی میکشیم!!!!! منو سارا که تحملمون صفر شده و تا هرچی میشه میزنیم زیر گریه خخخخخخ ولی خداییش دیگه نمره واسمون مهم نیست!...
-
عید قربان و شادی ما!!!!!!
یکشنبه 13 مهر 1393 10:26
سلام دوس جونیام دیروز از مدرسه با سارا اومدیم خونه ی ما! سه نفری(منو سارا و آبجیم)خیلی سرخوشانه نشسته بودیم فلافل و خوراکی میخوردیم و خوش و خرم بودیم! بعد از ظهرش مریم(آبجی سارا) هم از دانشگاه اومد و قرار بود که بابام بره دنبال مامانم(مامانم خونه ی دختر دایی بابام بود و به مناسبت عید قربان یه مراسمی گرفته بود!)ما هم...
-
حسن آباد (عکس)
یکشنبه 6 مهر 1393 21:36
-
سرخه حصار (عکس)
دوشنبه 31 شهریور 1393 11:30
-
خونه ی ما....
چهارشنبه 26 شهریور 1393 11:55
سلام دوس جونیا خوبید؟! دیروز دوستان اومده بودن خونمون! روز باحالی بود!!!!! همگی نشسته بودیم و فیلم ترسناک میدیدیم!!!!(امروز صبح جرئت نمیکردم نماز صبح بخونم!!!!!ولی خوندم خخخخخ) اولین بار که شخصیت ترسناکه رو نشون دادیم همه جیغ میزدیم و من میپریدم هوا!!!!!خخخخخخخخ باهم کیس پاور بازی کردیم و کلی به تازه واردا خندیدیم!...