-
خرید مدرسه و...
چهارشنبه 26 شهریور 1393 11:49
سلام دوس جونیا خوبید؟! دوشنبه منو سارا و آبجیامون رفتیم ادامه خریدامون!!!!! کلی سوتی دادیم!!!! کلا روز خنده داری بود!!!!! حالا از بعد خرید میگم! همون دور و بر رفتیم توی ساندویچی هایدا و جلوی کولرش نشستیم ولی تصمیم گرفتیم بریم سیکا و استیریپس بخوریم به خاطر همین خیلی آروم بدون اینکه حرفی بزنیم دونه دونه وسایلامونو...
-
:(
یکشنبه 23 شهریور 1393 17:53
عاغا چرا هیچکی نمیاد اینجا؟! دلم گرفت از بس که اومدم اینجا و هیچکی نبوده!!!!! مریم
-
خونه مرضیه اینا
پنجشنبه 20 شهریور 1393 13:32
سلام دوس جونیام خوبید؟! جاتون خالی دیروز رفته بودیم خونه مرضیه اینا(سکوت سرد)! خیلی خوش گذشت و کلی خندیدیم... منو سارا، ملانی و 2AFM شدیم و تصویری دیوونه رو اجرا کردیم و کلی مسخره بازی در آوردیم!!!! کلی ساز زدیم و خوندیم... خلاصه که کلی خوش گذشت! خدا جون این روزای خوبو از ما نگیر...! مریم
-
درکه!
سهشنبه 18 شهریور 1393 16:13
سلام دوس جونیا جاتون خالی دیروز رفتیم درکه! خیلی خوب بود... اوج خنده هامون وقتی بود که داشتیم نهار میخوردیم چندتا گربه ی گنده اومده بودن سمت تختمون و مریم و سارا خیلی ترسیده بودن و همچنین وقتی که توی ایستگاه متروی تجریش یه پسر بچهه آویزون مریم شده بود و میگفت دستمال بخر و مریم میگفت نمیخوام پسر بچهه میگفت خب پول...
-
درکه(عکس)
سهشنبه 18 شهریور 1393 16:12
-
من هنوزم هستما...!
دوشنبه 17 شهریور 1393 00:00
سلام دوس جونیا این چند وقتی که نبودم کامپیوترم ترکیده بود!!!!! البته خوب مدرسه هم داشتم...با اینکه سرم خیلی شلوغ بود ولی خوش میگذشت! کلاس گرافیکیا از همه زودتر تموم شد(10 شهریور!) ولی خب سارا تازه امروز تعطیل شد...! تازه چند روزیم شمال بودم و خیلی خوش گذشت و خیلی جاها رو گشتیم...! خیلی توی این چند وقته دلم تنگ شده بود...
-
خرید مدرسه و کافی شاپ و بهشت(عکس)
یکشنبه 16 شهریور 1393 23:53
-
عاغا خسته شدم....
دوشنبه 6 مرداد 1393 14:30
سلام دوس جونیا خوبید؟! اگه خدا بخواد امروز دیگه آخرین روزه.... خیلی خسته شدم آخه توی تابستون روزه گرفتن خیلی سخته!!!!! توی این یه ماه همش خونه نشین بودم!!!! تازه من یکی از تفریحام غذا خوردنه حالا خیلی سخت بود که نتونم چیزی بخورم! ولی امیدوارم دیگه از شنبه مثل تابستون پارسال همه بریم بیرون و خوش بگذرونیم! تازه مدرسه ی...
-
نمایشگاه قرآن!
دوشنبه 23 تیر 1393 17:08
سلام دوس جونیام دیروز رفتیم نمایشگاه قرآن من بودمو آبجیمو مبینا و فاطمه و فائزه.... سارا و آبجیش مریم افطاری دعوت بودن به خاطر همین نیومدن! دیروز خیلی خوش گذشت...همش میخندیدیم!!! حس کردم که دارم یاد میگیرم که از همه چی لذت ببرم! ولی نمایشگاه قرآن پارسال که توی مصلا بود از امسال که توی باغ موزه دفاع مقدس بود بهتر و قوی...
-
نمایشگاه قرآن (عکس)
دوشنبه 23 تیر 1393 16:47
-
یکسال گذشت...
سهشنبه 17 تیر 1393 00:19
سلام دوس جونیام امروز تولد یکسالگی وبمونه!!!! باورم نمیشه یکسال از وقتی که این وبو درست کردیم گذشت... زمان واقعا زود میگذره!!!! ولی خیلی چیزا رو میگیره... آدما رو... خوشی ها رو... رویا و آرزو ها رو... هدفا رو... عمر و جوونیو... امیدو... به جاش برعکس همه اینا رو میده... بی کسی... غم... بی هدفی... پیری و نا توانی......
-
دوران طفولیت منو سارا(عکس)
چهارشنبه 11 تیر 1393 00:28
-
خونه ی سارا اینا...
چهارشنبه 4 تیر 1393 22:22
امروز رفتیم خونه ی سارا اینا... بار اول بود که میرفتیم خونه جدیدشون! خیلی خونشون قشنگه...ایشالا مبارک باشه!!!! امروز منو مبینا و مرضیه و آبجی سارا و دوسش مهتاب و خود سارا بودیم... خیلی خوش گذشت... مبینا هم لطف کرد و کلی ازمون عکس انداخت...یکی از عکسا توی مطلب قبلیه! چند روز پیشا هم سارا خونه ی ما بود و نتونستیم مبینا...
-
خونه ی سارا اینا(عکس)
چهارشنبه 4 تیر 1393 22:14
-
آخرین روز مدرسه و تولد من....
چهارشنبه 4 تیر 1393 22:10
سلام دوس جونیام این روزی که میخوام بگم از بهترین خاطرات توی این مدرسمونه!!!! این روز یعنی 22 اردیبهشت آخرین روز مدرسه و تولد من بود و من فقط یادمه که شلوغ میکردیم و توی سر و کله ی هم میزدیمو میرقصیدیم... آخی یادش بخیر چقدر دلم تنگ شده... مطلب قبلیم یکی از عکسای اون روزه... مریم