امروز رفتیم خونه ی سارا اینا...
بار اول بود که میرفتیم خونه جدیدشون!
خیلی خونشون قشنگه...ایشالا مبارک باشه!!!!
امروز منو مبینا و مرضیه و آبجی سارا و دوسش مهتاب و خود سارا بودیم...
خیلی خوش گذشت...
مبینا هم لطف کرد و کلی ازمون عکس انداخت...یکی از عکسا توی مطلب قبلیه!
چند روز پیشا هم سارا خونه ی ما بود و نتونستیم مبینا رو پیدا کنیم...خوش گذشت ولی به اندازه امروز نه!
مریم
سلام دوس جونیام
این روزی که میخوام بگم از بهترین خاطرات توی این مدرسمونه!!!!
این روز یعنی 22 اردیبهشت آخرین روز مدرسه و تولد من بود و من فقط یادمه که شلوغ میکردیم و توی سر و کله ی هم میزدیمو میرقصیدیم...
آخی یادش بخیر چقدر دلم تنگ شده...
مطلب قبلیم یکی از عکسای اون روزه...
مریم